menu Home chevron_right
stories

داستان موسیقی الله مزار – یک شیون بی پایان

myred | January 12, 2023

درباره منشاء پيدايش الله مزار استاد كليم الله توحدي و استاد محمد يگانه درروايتي مشترك معتقدند
«در سالهاي هجوم اقوام بيگانه مانند ازبكها به اين ديار مردم يك آبادي كه اساس زندگي شان بر دامپروری بوده است به منطقه ای گرمسیر مي روند.سفري چند ماهه تا آمدن دوباره ي بهار و بازگشت به آبادي.مردم براي محافظت از آبادي جوانان را در روستا باقي مي گذارند و خودراهي منطقه ی گرمسیر مي شوند.پس از مدتي هجوم دشمنان آغاز مي شود. پايمردي نستوه جوانان روستا در برابر دشمن انبوه عاقبت باعث شهادت فداكاران مي شود.
با سپري شدن فصل سرما مردم به روستا باز مي گردند.در سر شوق شيرين زندگي دارند و در دل اميد و آرزوهاي بسيار.وقتي به نزديك آبادي مي رسند با خانه هاي غارت شده و ويران روبه رو مي شوند و از آن همه جوان تنها مزارهايي به يادگار مانده است.مزار…مزار…
مردم مي گريند.در اين مزارها غيرت سرخ فرزندان اين مردم خفته است .عشق و شور و سرزندگي را در خاك دفن كرده اند. عروسي به دنبال مزار همسراست. جوشش عشق پاك اورابه سمت مزار همسر مي كشاند
در اين ميان رهگذري باديدن اين ماتم و سوگ و آن همه مزار و شيون و ارادت به فرياد مي آيد و روايتگر اين سوگ سرخ مي شود.او از ستم به فرياد مي آيد.آن گاه كه مي گويد:
“وا چه روزگاره؟”
گويي پرسشي است از همه ي تاريخ. فريادي است از سر درد و بي پناهي.بي هنري پادشاهان وطن به تاراج داده.

 

Written by myred

Comments

This post currently has 1 comment.

Leave a Reply






Search

Recently Added